تفاوت‌های روانی مردان و زنان بعد از جدایی

خط سلامت: پایان رابطه برای زنان و مردان تجربه‌ای چالش‌برانگیز است، اما تحقیقات جدید نشان می‌دهد مردان به دلیل وابستگی عاطفی و سبک تربیتی اجتماعی، دشواری بیشتری در عبور از جدایی دارند، در حالی که زنان با استفاده از حمایت اجتماعی و مهارت‌های ارتباطی، سریع‌تر به تعادل روانی می‌رسند.

?>
تفاوت‌های روانی مردان و زنان بعد از جدایی

مطالعات روانشناسی نشان می‌دهد مردان پس از پایان روابط عاشقانه ، فشار روانی و عاطفی بیشتری نسبت به زنان تجربه می‌کنند. وابستگی عاطفی بالاتر و شبکه حمایتی محدودتر باعث می‌شود مردان بیشتر در معرض افسردگی ، اضطراب و حتی رفتارهای پرخطر قرار گیرند.

به گزارش خط سلامت تحقیقات نشان می‌دهد روابط عاشقانه برای سلامت روان و رفاه مردان اهمیت بیشتری نسبت به زنان دارد. فرهنگ عمومی معمولاً زنان را به‌عنوان افرادی که روابط عاشقانه را اولویت می‌دهند، و مردان را مستقل و کمتر احساسی نشان می‌دهد، معرفی می‌کند. این تصور نه تنها در روایت‌های فرهنگی، بلکه در بسیاری از تحقیقات علمی نیز تأثیرگذار بوده است.

وابستگی بیشتر مردان به حمایت عاطفی در روابط عاشقانه

مردان به‌طور متوسط بیشتر از زنان برای حمایت عاطفی و صمیمیت به شریک عاطفی خود وابسته هستند. این تفاوت ناشی از الگوهای اجتماعی و تربیتی جنسیتی است: مردان کمتر به ایجاد دوستی‌ها و پیوندهای خانوادگی حمایت‌کننده خارج از روابط عاشقانه تشویق می‌شوند، در حالی که زنان شبکه‌های گسترده‌تری از صمیمیت و مراقبت دارند. در نتیجه، روابط عاشقانه برای مردان نقش کلیدی در تأمین نیازهای عاطفی و روانی ایفا می‌کند.

انتظار بیشتر مردان از فواید روابط و انگیزه بالاتر برای ایجاد رابطه

مردان نسبت به زنان از روابط عاشقانه انتظار منافع بیشتری دارند و بیشتر به دنبال ایجاد چنین روابطی هستند. آن‌ها روابط عاشقانه را بهبوددهنده قابل توجهی برای سلامت روان و عاطفی خود می‌دانند، به‌ویژه به دلیل محدودیت جایگزین‌ها برای تأمین نیازهای عاطفی و صمیمیت.

تحقیقات نشان می‌دهد که مردان مجرد بیشتر از زنان مجرد به‌طور فعال به دنبال شریک هستند، روابط عاشقانه را ایده‌آل می‌کنند و بیشتر به مفاهیمی مانند «عشق در نگاه اول» باور دارند و زودتر عشق خود را ابراز می‌کنند. مردان همچنین سریع‌تر و بیشتر عاشق می‌شوند، که نشان‌دهنده تمایل قوی‌تر آن‌ها برای ورود به روابط عاشقانه است.

فواید سلامت روانی و جسمی بیشتر برای مردان

مردان از مشارکت در روابط عاشقانه بیشتر از زنان بهره می‌برند. روابط عاشقانه برای مردان منبعی از حمایت عاطفی فراهم می‌کند که به افزایش رضایت از زندگی، بهبود سلامت روان و کاهش مشکلات جسمی منجر می‌شود.

مردان مجرد در مقایسه با زنان مجرد، بیشتر دچار افسردگی، اضطراب و تنهایی می‌شوند و فقدان شریک در زندگی آن‌ها با پیامدهای جسمی منفی، از جمله کاهش امید به زندگی همراه است. در مقابل، مردان متأهل یا دارای شریک، کمتر دچار فشار خون بالا، التهاب و سایر مشکلات جسمی می‌شوند. زنان به دلیل داشتن شبکه‌های اجتماعی گسترده و منابع جایگزین حمایت، کمتر به شریک خود وابسته هستند و سلامت آن‌ها به میزان کمتری به وضعیت رابطه وابسته است.

مردان کمتر رابطه را پایان می‌دهند و آسیب‌پذیری بیشتری پس از جدایی دارند

مردان به دلیل وابستگی بیشتر به حمایت عاطفی شریک، کمتر مایل به پایان دادن به رابطه هستند. حدود ۷۰٪ طلاق‌ها توسط زنان آغاز می‌شود و زنان روابط غیررسمی را نیز بیشتر خاتمه می‌دهند. مردان نسبت به پایان دادن به رابطه احساس می‌کنند که هزینه‌های ترک رابطه، به ویژه از دست دادن حمایت عاطفی و صمیمیت، از منافع احتمالی بیشتر است.

پس از پایان رابطه، مردان احساس تنهایی، غم و کاهش رضایت از زندگی بیشتری تجربه می‌کنند و اثرات جسمی شدیدتری نیز دارند، از جمله افزایش خطر خودکشی و مرگ پس از از دست دادن شریک. در مقابل، زنان بیشتر به دوستان و خانواده برای حمایت مراجعه می‌کنند که به آن‌ها کمک می‌کند راحت‌تر بهبود یابند.

نقش فرهنگ و تربیت جنسیتی

تفاوت‌ها به هنجارهای فرهنگی و اجتماعی مربوط می‌شود که مردان را از نشان دادن آسیب‌پذیری عاطفی خارج از روابط عاشقانه بازمی‌دارد. مردان از دوران کودکی آموزش می‌بینند استقلال و کنترل احساسات را در اولویت قرار دهند، که توانایی آن‌ها در ایجاد ارتباطات عمیق و حمایتی با دوستان و خانواده را محدود می‌کند.

در نتیجه، شریک عاشقانه غالباً تنها منبع صمیمیت و مراقبت عاطفی در زندگی مردان می‌شود. این امر توضیح می‌دهد که چرا مردان بیشتر برای ایجاد روابط تلاش می‌کنند، از آن بهره بیشتری می‌برند و هنگام پایان یافتن رابطه، رنج بیشتری می‌کشند.

مطالعات روان‌شناسی نشان می‌دهد که فرآیند جدایی و پایان رابطه عاشقانه برای سلامت روان مردان و زنان پیامدهای متفاوتی دارد. این تفاوت‌ها نه‌تنها به ویژگی‌های فردی، بلکه به هنجارهای اجتماعی و سبک‌های مقابله‌ای مربوط می‌شود.

۱. تأثیر عاطفی و روانی بر مردان

وابستگی شدید به شریک عاطفی: مردان در بسیاری از فرهنگ‌ها شبکه‌های حمایتی عاطفی محدودی دارند. در نتیجه، شریک زندگی برایشان منبع اصلی همدلی، گوش‌دادن و حمایت روانی است.

افزایش تنهایی و افسردگی: تحقیقات نشان می‌دهد مردان پس از جدایی بیشتر دچار افسردگی، اضطراب و احساس بی‌ارزشی می‌شوند. این وضعیت حتی می‌تواند با اختلالات خواب، کاهش تمرکز و افت عملکرد شغلی همراه باشد.

خطر رفتارهای پرخطر: به دلیل فشار هنجارهای مردانه و سرکوب احساسات، برخی مردان برای مقابله با درد جدایی به مصرف الکل، مواد یا رفتارهای پرخطر رو می‌آورند.

افزایش ریسک خودکشی: پژوهش‌ها نشان داده‌اند که مردان مطلقه یا جدا شده، به ویژه در ماه‌های نخست پس از جدایی، در معرض خطر بالاتر اقدام به خودکشی قرار دارند.

۲. تأثیر عاطفی و روانی بر زنان

شبکه حمایتی گسترده‌تر: زنان معمولاً روابط عمیق‌تری با دوستان و خانواده دارند و راحت‌تر از مردان احساسات خود را ابراز می‌کنند. این حمایت اجتماعی، روند بهبود پس از جدایی را تسهیل می‌کند.

اضطراب و سوگ اولیه بیشتر: زنان ممکن است در روزها و هفته‌های نخست، استرس و غم شدیدی تجربه کنند؛ اما به دلیل بیان آزادانه احساسات، این علائم معمولاً سریع‌تر فروکش می‌کند.

رشد فردی: بسیاری از زنان پس از جدایی به تجربه «رشد پس از بحران» می‌رسند، یعنی احساس استقلال، خودشناسی و تقویت اعتمادبه‌نفس.

۳. عوامل روان‌شناختی و اجتماعی مؤثر

الگوهای تربیتی: مردان از کودکی برای استقلال عاطفی و کنترل احساسات تربیت می‌شوند، در حالی که زنان یاد می‌گیرند احساسات خود را به اشتراک بگذارند.

انگیزه پایان رابطه: زنان بیشتر به دلیل نارضایتی عاطفی یا خشونت رابطه را ترک می‌کنند، بنابراین تصمیم پایان رابطه برای آن‌ها گامی آگاهانه و آماده‌شده است. مردان معمولاً با پایان رابطه غافلگیر می‌شوند و آمادگی روانی کمتری دارند.

هویت و نقش اجتماعی: برای بسیاری از مردان، رابطه عاشقانه بخش بزرگی از هویت و معنا در زندگی است. از دست دادن آن می‌تواند حس بی‌ثباتی هویتی و پوچی ایجاد کند.

۴. رویکردهای حمایت روانی

درمان شناختی-رفتاری (CBT): کمک می‌کند الگوهای فکری منفی پس از جدایی، مانند خودسرزنشی یا احساس بی‌ارزشی، اصلاح شود.

گروه‌های حمایتی و دوستان قابل اعتماد: ایجاد ارتباط با افراد قابل اعتماد برای کاهش انزوای اجتماعی ضروری است، به ویژه برای مردان.

تمرین ذهن‌آگاهی (Mindfulness): تکنیک‌های مدیتیشن و تنفس آگاهانه به کاهش استرس و پذیرش واقعیت کمک می‌کند.

فعالیت بدنی و ساختار روزانه: ورزش منظم، خواب کافی و تغذیه سالم به تنظیم هورمون‌های استرس و بهبود خلق کمک می‌کند.

جمع‌بندی

از منظر سلامت روان، پایان دادن به رابطه برای مردان در مجموع دشوارتر است زیرا آن‌ها منابع حمایتی کمتری دارند و از نظر اجتماعی کمتر برای ابراز احساسات آماده‌اند. زنان اگرچه درد جدایی را عمیقاً تجربه می‌کنند، اما به دلیل مهارت‌های ارتباطی و شبکه حمایتی گسترده‌تر، معمولاً سریع‌تر به تعادل روانی می‌رسند.

برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.
ارسال نظر

اخبار پربازدید
خط سلامت
فیلم ها
  • خط سلامت: عشق و حسادت با هم مرتبط هستند زیرا یک هورمون مشترک در این دو احساس نقش دارد. عشق احساسی است که به هورمون…

گزارش ویژه
پادکست
اتاق درمان