
یک مطالعه جسورانه از دل جنگلهای آمریکای جنوبی، باور قدیمی روانشناسی درباره «جهانی بودن ویژگیهای شخصیتی » را به چالش کشیده است. این یافتهها میتوانند نگاه ما به ارزیابی سلامت روان در فرهنگهای مختلف را دگرگون کنند.
به گزارش خط سلامت روانشناسان معمولاً با ارزیابی میزان بروز پنج ویژگی شناختهشدهی شخصیتی موسوم به «پنج ویژگی بزرگ» (Big Five) میتوانند تصویر نسبتاً دقیقی از شخصیت یک فرد ارائه دهند. این پنج عامل شامل: پذیرا بودن (Openness)، وظیفهشناسی (Conscientiousness)، برونگرایی (Extraversion)، سازگاری (Agreeableness) و روانرنجوری (Neuroticism) هستند. تصور میشود این ویژگیها ریشه در زیستشناسی دارند و از تفاوتهای فرهنگی فراتر میروند. اما مطالعهای جدید بر روی جامعهای بومی در بولیوی نشان میدهد که شاید این ویژگیها در همه فرهنگها جهانی نباشند.
پژوهشگران به مدت دو سال بیش از ۱۰۰۰ نفر از قوم شکارچی-کشاورز تسیمانه (Tsimane) را مورد بررسی قرار دادند. این افراد در جوامع کوچکی زندگی میکنند که جمعیت هر یک بین ۳۰ تا ۵۰۰ نفر متغیر است. بیشتر آنها آموزش رسمی ندیدهاند و به شکل گروههای خانوادگی گسترده زندگی میکنند. آنها غذا و کار را بهصورت اشتراکی تقسیم میکنند و ارتباط محدودی با دنیای بیرون دارند.
ابتدا پژوهشگران بزرگسالان این جوامع را با یک پرسشنامهی استاندارد (که به زبان تسیمانه ترجمه شده بود) در خصوص پنج ویژگی بزرگ شخصیتی ارزیابی کردند. سپس از شرکتکنندگان خواسته شد تا شخصیت همسران خود را نیز ارزیابی کنند. در بخش دوم، نتایج نشان داد که ارزیابی افراد از شخصیت همسرانشان نیز با الگوی پنج ویژگی بزرگ مطابقت ندارد.
این نتایج حتی زمانی که متغیرهایی چون سطح تحصیلات، تسلط به زبان اسپانیایی، جنسیت و سن کنترل شدند، همچنان ثابت ماند.
اما به جای آن، پژوهشگران شواهدی از وجود دو ویژگی کلی دیگر در این جامعه پیدا کردند که آنها را بهعنوان «دو ویژگی بزرگ تسیمانهای» (Tsimane Big Two) نامگذاری کردند. نخستین ویژگی «نوعدوستی» (Prosociality) بود — رفتاری که از لحاظ اجتماعی سودمند است و در فرهنگ تسیمانه به شکل ترکیبی از برونگرایی و سازگاری دیده میشود. ویژگی دوم «پرتلاش بودن» (Industriousness) بود که ترکیبی از کارایی، پشتکار و دقت است، یعنی مؤلفههایی که معمولاً در وظیفهشناسی قرار میگیرند.
به گفته پژوهشگران، نتایج آنها از جهانی بودن مدل پنج ویژگی بزرگ پشتیبانی نمیکند. آنها همچنین حدس میزنند که ساختار اجتماعی جامعهی تسیمانه ممکن است منجر به شکلگیری الگویی متفاوت از ویژگیهای شخصیتی شده باشد.
در بخشی از مقاله آمده است:افراد در تمام جوامع انسانی با اهداف مشابهی روبهرو هستند، مانند یادگیری مهارتهای تولیدی مهم، اجتناب از خطرات محیطی، همکاری و رقابت مؤثر در تعاملات اجتماعی، و یافتن شریک مناسب زندگی. در جوامع کوچکمقیاس، افراد گزینههای کمتری برای روابط اجتماعی یا جنسی دارند و حوزههای محدودی برای موفقیت فرهنگی و مهارت وجود دارد. این شرایط ممکن است به تواناییهایی نیاز داشته باشد که جنبههایی از ویژگیهای مختلف را به هم پیوند میزنند و در نهایت ساختاری متفاوت از پنج ویژگی بزرگ ایجاد میشود.
ویژگیهای شخصیتی جهانی، جهانی نیستند از منظر سلامت روان
۱. زیر سؤال رفتن ابزارهای استاندارد غربی
پنج ویژگی بزرگ شخصیتی (Big Five) یکی از پرکاربردترین ابزارهای روانشناسی در ارزیابی سلامت روان هستند. رواندرمانگران، مشاوران و پژوهشگران برای شناسایی اختلالات خلقی، اضطرابی، مشکلات رفتاری و حتی سازگاری اجتماعی از آن استفاده میکنند.
اما این مطالعه نشان میدهد این مدل ممکن است در جوامع غیرغربی یا سنتی، فاقد دقت یا اعتبار فرهنگی باشد. اگر ارزیابی شخصیت در چنین جوامعی با مدل پنجگانه همخوانی نداشته باشد، استفاده از آن برای تشخیص یا درمان مشکلات روانی در این فرهنگها میتواند منجر به اشتباه در تحلیل شخصیت یا نیازهای روانی افراد شود.
۲. سلامت روان و سازگاری فرهنگی
روانشناسی مدرن در حال حرکت به سمت روانشناسی بومی و فرهنگیمحور است. مطالعه قوم تسیمانه نشان میدهد که ساختارهای اجتماعی سادهتر، نقش پررنگتر خانواده و جامعه، و وابستگی بیشتر به همکاری گروهی ممکن است منجر به شکلگیری الگوهای شخصیتی متفاوتی شوند. بنابراین سلامت روان در چنین جوامعی نیز ممکن است تعریف، شاخصها و مسیرهای درمانی متفاوتی داشته باشد.
بهعبارت دیگر، یک ویژگی مثل "برونگرایی" که در غرب نشانه سلامت روان و مهارت اجتماعی است، ممکن است در جامعهای مثل تسیمانه اهمیت کمتری داشته یا شکل دیگری پیدا کند.
۳. بازتعریف شاخصهای سلامت روان بر اساس زمینه فرهنگی
اگر مدل شخصیتی تغییر کند، شاخصهای سلامت روان نیز باید بازتعریف شوند. برای مثال، در جامعه تسیمانه که «نوعدوستی» و «پرتلاش بودن» دو مؤلفه اصلی شخصیت هستند، سلامت روان ممکن است بیشتر در همکاری مؤثر در گروه، مهارت در انجام وظایف گروهی و نقش فعال در خانواده تعریف شود، نه در شاخصهای فردمحور مانند خودابرازی یا انعطافپذیری در برنامهریزی.
۴. اهمیت ارزیابی بومی در درمان روانی
نتایج این مطالعه هشدار میدهد که متخصصان سلامت روان هنگام کار با جوامع غیرغربی، مهاجران یا اقلیتهای فرهنگی باید از بهکارگیری کورکورانه ابزارهای غربی خودداری کنند و به ارزیابی بومی، مصاحبههای فرهنگی و درک ارزشهای محلی توجه ویژه داشته باشند.
نتیجهگیری
مطالعه تسیمانه ما را به این درک میرساند که «سلامت روان» یک مفهوم نسبی، فرهنگی و زمینهمند است. ابزارها و مدلهایی که برای تشخیص و درمان بهکار میروند، باید نهتنها علمی، بلکه فرهنگمحور و بومیساز شده باشند. این یافته میتواند مسیر جدیدی برای پژوهشگران، درمانگران و سیاستگذاران سلامت روان در سراسر جهان بگشاید.
برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است