
برای بسیاری، مجرد بودن با فشار اجتماعی و انتظارات فرهنگی همراه است، اما آیا همیشه داشتن رابطه کلید خوشبختی است؟ مطالعهای تازه نشان میدهد افرادی که تمایل کمی به رابطه دارند، میتوانند از سلامت روان و رضایت زندگی بالایی برخوردار باشند، به شرطی که خواستههایشان با واقعیت زندگیشان هماهنگ باشد.
به گزارش خط سلامت اگر مدتی را بهعنوان یک بزرگسال مجرد گذرانده باشید، حتماً تجربه کردهاید که جهان گویی برای زوجها ساخته شده و اطرافیان اغلب فرض میکنند شما هم دوست دارید شریک عاطفی داشته باشید. این فشار اجتماعی و انتظارات فرهنگی اغلب باعث میشود که افراد مجرد احساس کنند باید رابطهای داشته باشند، حتی اگر خودشان چنین تمایلی نداشته باشند. تا پیش از سال ۲۰۲۰، تحقیقات علمی نیز اغلب همین فرض را داشتند که همه افراد به دنبال رابطه هستند.
در سال ۲۰۲۰، نیکول واتکینز و جاناتان بکمایر ابزار جدیدی برای سنجش میزان تمایل و عدم تمایل افراد به روابط عاشقانه طراحی کردند. این ابزار دو عامل اصلی را اندازه میگیرد: تمایل به رابطه و عدم تمایل به رابطه. این دو عامل اهمیت روابط عاشقانه در زندگی افراد را مشخص میکنند و نشان میدهند که چقدر افراد برای داشتن رابطه ارزش قائل هستند.
تمایل به رابطه
مطالعات نشان میدهد بزرگسالان جوان در محدوده سنی ۱۸ تا ۲۹ سال، بسته به سن، تمایل متفاوتی به داشتن رابطه عاشقانه دارند. افراد مسنتر در این گروه سنی تمایل بیشتری به رابطه دارند و بیشتر اهمیت میدهند که شریک عاطفی داشته باشند و این امر را منبعی از رضایت و خوشحالی در زندگی خود میدانند. این موضوع با پیامهای فرهنگی همخوانی دارد که به افراد میگویند تا پایان دهه ۲۰ یا اوایل دهه ۳۰، بهتر است به دنبال یک رابطه پایدار باشند. هرچند در این مطالعه نتوانستیم تأثیر مستقیم این فشار اجتماعی را بسنجیم، اما به نظر میرسد که بخشی از علاقه افراد به رابطه ناشی از انتظارات بیرونی جامعه باشد.
عدم تمایل به رابطه
برخی افراد اصلاً تمایلی به داشتن رابطه ندارند و ممکن است هیچگاه هم نداشته باشند. این گروه در مطالعات پیشین کمتر بررسی شده بود، زیرا پژوهشگران غالباً فرض میکردند همه افراد به دنبال شریک هستند. تحقیقات اخیر نشان میدهد که مجرد ماندن میتواند مزایای متعددی داشته باشد، به ویژه برای بزرگسالان جوان. برخی افراد ممکن است برای تمرکز بر تحصیل یا حرفه خود، تجربه زندگی مستقل، یا بازیابی از یک شکست عشقی، تصمیم به مجرد ماندن بگیرند. گاهی این تصمیم موقت است، اما در برخی موارد، بازتاب یک تمایل عمیق برای ساختن زندگی مستقل است.
یکی از اهداف پژوهشهای اخیر، بررسی وضعیت افرادی بود که سطح بالایی از عدم تمایل به رابطه دارند. این افراد چگونه از نظر رفاه و رضایت زندگی عمل میکنند؟ آیا از زندگی عاشقانه خود راضیاند؟ آیا در زندگی خود احساس رشد و پیشرفت دارند؟
ارتباط با سلامت روان و رضایت زندگی
مطالعات نشان میدهد افرادی که در روابط هستند، معمولاً از زندگی خود رضایت بیشتری دارند و احساس هدفمندی و پیشرفت بیشتری میکنند. اما وقتی فقط افراد مجرد را بررسی میکنیم، مشخص میشود که میزان عدم تمایل آنها به رابطه، عامل مهمی در سطح رضایت و رفاه آنهاست. افرادی که تمایل کمی به رابطه دارند، اغلب از زندگی عاشقانه خود رضایت دارند و احساس خوشبختی و پیشرفت بالایی تجربه میکنند. جالب اینجاست که تمایل به داشتن رابطه، به خودی خود، ارتباط مستقیمی با رفاه و سلامت روان افراد ندارد.
این مطالعه نشان میدهد که تجربه مجرد بودن و رضایت از زندگی عاشقانه، به شدت وابسته به همخوانی بین خواستههای فرد و واقعیت زندگی اوست. افراد مختلف، بسته به تمایل یا عدم تمایل خود به رابطه، تجربه متفاوتی از شادی و رشد شخصی خواهند داشت. پذیرش این واقعیت میتواند به درک بهتر زندگی عاشقانه و تصمیمگیریهای سالمتر در حوزه روابط کمک کند.
مطالعه نشان میدهد که رضایت از زندگی عاشقانه و سلامت روان افراد مجرد به شدت به میزان همخوانی بین خواستهها و واقعیت زندگی آنها بستگی دارد. از منظر روانشناسی، این یافتهها چند نکته مهم دارند:
تأثیر تمایل به رابطه بر سلامت روان
افرادی که تمایل بالایی به رابطه دارند و شریک عاطفی ندارند، ممکن است دچار استرس، اضطراب و کاهش رضایت از زندگی شوند. این تجربه میتواند به احساس ناکامی و تنهایی منجر شود، بهویژه زمانی که فشارهای اجتماعی و فرهنگی برای داشتن رابطه افزایش مییابد.
مزایای عدم تمایل به رابطه
کسانی که سطح بالایی از عدم تمایل به رابطه دارند، حتی اگر مجرد باشند، اغلب احساس رضایت و خوشبختی میکنند. این گروه از افراد ممکن است بر رشد شخصی، حرفهای یا تحصیلی تمرکز کنند و تجربه زندگی مستقل را ارزشمند بدانند. از منظر سلامت روان، این افراد کمتر در معرض اضطراب ناشی از تنهایی یا مقایسه اجتماعی هستند و احتمال بیشتری دارد که احساس پیشرفت و رشد شخصی (Flourishing) داشته باشند.
همخوانی بین خواستهها و واقعیت زندگی
نکته کلیدی این است که شادی و رفاه روانی تنها به وضعیت مجرد یا متأهل بودن افراد بستگی ندارد، بلکه هماهنگی بین نیازها و وضعیت واقعی زندگی است که سلامت روان را شکل میدهد. وقتی افراد احساس کنند وضعیت زندگی آنها با خواستههایشان همخوانی دارد، سطح اضطراب پایینتر، رضایت زندگی بالاتر و سلامت روان قویتر خواهد بود.
تأثیر فشار اجتماعی و انتظارات فرهنگی
از نظر روانشناسی، فشارهای بیرونی برای داشتن رابطه میتواند باعث استرس اجتماعی و روانی شود. شناخت و پذیرش اینکه برخی افراد به دلایل شخصی یا حرفهای تمایلی به رابطه ندارند، میتواند به کاهش احساس گناه، اضطراب یا مقایسه منفی با دیگران کمک کند و سلامت روانی افراد مجرد را ارتقا دهد.
جمعبندی روانشناختی
سلامت روان افراد مجرد به کیفیت تطابق بین خواستهها و واقعیت زندگی آنها بستگی دارد.
افرادی که تمایل به رابطه ندارند، میتوانند از رضایت و خوشبختی بالایی برخوردار باشند و تجربه رشد شخصی داشته باشند.
فشار اجتماعی برای داشتن شریک عاطفی میتواند سلامت روان را تهدید کند، اما آگاهی از تمایلات واقعی خود و پذیرش آنها میتواند منجر به کاهش استرس و افزایش رفاه روانی شود.
برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است