وقتی فرد برای سال ها پشت نقاب رفتارهای به ظاهر عادی زندگی می کند، ریشه اعتیاد فقط در عادت ها نیست؛ در زخمی است که در کودکی شکل گرفته و هویتی را ساخته که احساس می کند برای دوست داشته شدن «کافی نیست». در این مسیر، خودشیفتگی نقش سپر دفاعی را بازی می کند، اما هزینه اش از دست دادن صمیمیت، آرامش و اصالت است. این نوشتار روایت بازگشت به خود، شکستن نقاب ها و بازیابی هویت واقعی است.
به گزارش خط سلامت اعتیاد می تواند آسیب پذیری های عمیق را پشت نقابی از رفتارهای عادی اجتماعی پنهان کند. خودشیفتگی ممکن است ناشی از زخم های دوران کودکی باشد و به دوگانگی بین خود خصوصی و عمومی منجر شود.
خوداندیشی و درمان روانشناختی می تواند فرد را به «خود واقعی» دوباره متصل کند و امنیت کاذب اعتیاد را خنثی کند.
سایه های شخصیت در پس اعتیاد
ارسطو در «پوئتیک» اشاره می کند که ترحم ما نسبت به قهرمان تراژیک از رنج های ناخواسته او ناشی می شود و ترس از دیدن شباهت با او، ما را به تفکر وامی دارد. این مفهوم نقطه ای مهم برای بررسی «شخصیت پنهان شده در سایه های اعتیاد» است.
مثالی ترکیبی از یک مرد را در نظر بگیرید که خود را معتاد جنسی می داند. او در کودکی احساس می کرد به جمع کوچک مذهبی خانواده اش تعلق ندارد؛ این درد را کوچک شمرده بود، اما همین احساس بیگانگی او را به سمت سایه های جنسی کشاند: پورنوگرافی، فاحشه ها و وسواس اینترنتی. این ها برایش زندگی مخفیانه ای ساختند.
او نیاز به تعلق و امنیت را همیشه نادیده گرفته بود و از آنکه خودش باشد می ترسید. نتیجه؟ احساسی پایدار از گناه، بی ارزشی و بی هویتی.
برای رهایی از این چرخه، لازم است فرد آسیب پذیری های دفن شده خود را ببیند؛ نقطه ای که دفاع های خودشیفتگی فروکش می کند و نگاه به درون آغاز می شود.
بازاندیشی و جستجوی خود واقعی
رابطه ما با درونمان تدریجی شکل می گیرد و نیازمند تحلیل صادقانه، مواجهه با ترس ها و اعتراف به دردهای سرکوب شده است. روان انسان همیشه در تلاش برای رشد است و میل دارد خود را بازتعریف کند.
دیدار با بخش های ناشناخته شخصیت برای کنار گذاشتن زره خودشیفتگی ضروری است.
این مرد نیز با افکار مخرب، شرم عمیق و احساس طردشدگی دست و پنجه نرم می کرد. او می خواست خوب باشد، اما خود را بد می دید؛ بنابراین برای پاک کردن احساس ناکافی بودن، به دنبال تایید و تحسین بیرونی می گشت.
فانتزی ها و نارسسیسم؛ راه حل های موقت برای دردهای عمیق
معتادان اغلب عاشق نسخه فانتزی از خود می شوند؛ نسخه ای که اعتیاد مانند آینه ای تحریف شده آن را بازتاب می دهد. در همین حال، بی حسی عاطفی به آنان کمک می کند با واقعیت های ناخوشایند زندگی روبه رو نشوند.
آیا این مرد می تواند صمیمیت واقعی را تجربه کند؟
او صمیمیت را می خواست، اما هیچ الگوی امنی از آن در کودکی نداشت. مادرش از نظر عاطفی حضور نیافته بود و پدر نیز غایب و سرد بود. شرم اولیه و احساس عدم تعلق، پایه شخصیت او شده بود.
زمانی که فرد خود را بسیار «ناقص» می بیند، راه حل دفاعی می تواند برتری طلبی و خودشیفتگی باشد:
اگر به خاطر خود واقعی ام دوست داشتنی نیستم، پس باید مرا به خاطر کارهایی که انجام می دهم تحسین کنید.
اما این استراتژی نتیجه ای جز بی قراری، بی هویتی، تنهایی و عدم حضور در لحظه حال ندارد.
خود واقعی در زیر سایه ها
«خود واقعی» این مرد، سال ها عمیقاً دفن شده بود. کودک درون زخمی او به دلیل دردهای حل نشده، تبعید شده و انرژی لازم برای یک زندگی معنادار را از دست داده بود.
به جای اصالت، او تقلید زیرکانه از دیگران را برای بقا انتخاب کرد. نتیجه؟ احساس پوچی، ساختگی بودن و دوگانگی دردناک بین خود خصوصی و خود عمومی.
این نقاب محافظتی هرچند او را زنده نگه داشت، اما هزینه اش سنگین بود: تنهایی شدید، حس حق طلبی، خشم سرکوب شده و ناامیدی.
سفر به درون و آغاز تحول
ورود به این مسیر درونی، سال ها طول کشید و با ترس، بی قراری و رنج همراه بود. او روح خود را در وسواس ها و پنهان کاری از دست داده بود. اما از طریق تحلیل روان شناختی یونگی، تفسیر خواب ها و حکمت باستانی ای چینگ توانست با خود واقعی اش دوباره ارتباط برقرار کند.
وقتی او یاد گرفت به خود گوش دهد و رضایت را در زندگی واقعی جستجو کند، انرژی تحول آفرین او آشکار شد.
او توانست تضادهای شخصیتی اش را تحمل کند، برای خود ارزش قائل شود و از خود بودن نترسد؛ نقطه ای که امنیت کاذب اعتیاد از بین رفت و «خود اصیل» کم کم نمایان شد.
برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است