
کمالگرایی بیش از حد میتواند زندگی روزمره و روابط اجتماعی شما را تحت تأثیر قرار دهد. افرادی که به اجتناب مرضی از درخواستها (PDA) مبتلا هستند، حتی کوچکترین خواستهها را تهدیدی برای کنترل و ارزشمندی خود میبینند. در این مقاله به بررسی ریشههای روانشناختی این رفتار و راهکارهای مقابله با آن میپردازیم.
درخواستهای دیگران میتواند باعث شود کمالگرا یان احساس اضطراب و بیارزشی کنند.
به گزارش خط سلامت در فیلم کلاسیک «شهروند کین»، جِدِدیا لِلند وقتی با کین روبهرو میشود، میگوید: «تو به هیچ چیز جز خودت اهمیت نمیدهی. فقط میخواهی مردم را قانع کنی که آنها را خیلی دوست داری، تا آنها هم تو را دوست داشته باشند. فقط تو میخواهی عشق طبق شرایط خودت باشد. چیزی که طبق قواعد تو بازی شود.» این نگرش در بسیاری از کمالگرایان، به ویژه نوع «دیگری محور» دیده میشود، که اغلب هر رابطهای را رد میکنند که از آنها چیزی بخواهد و نتوانند کنترل کامل آن را داشته باشند.
اجتناب مرضی از درخواستها (Pathological Demand Avoidance – PDA) به معنای مقاومت شدید حتی در برابر درخواستهای جزئی دیگران است (حتی وقتی قبلاً موافقت شده باشد). این حالت معمولاً در افراد طیف اتیسم دیده میشود، اما اغلب در کمالگرایان هم اتفاق میافتد، بسیاری از آنها خود در طیف قرار دارند. برای افراد بیرونی، رفتار آنها اغلب بیمعنی به نظر میرسد، زیرا از انتظارات جزئی سر باز میزنند. اما برای کمالگرایان، این درخواستها اغلب به معنی انتظارات بیش از حد و عمیق، افشای نقصهای پنهان، و از دست دادن کنترل کامل است.
این درخواستها میتوانند باعث تفکر قطبی، تفکر فاجعهانگاری، ذهنخوانی، فیلتر ذهنی، شخصیسازی و تحریف جنبههای مثبت شوند. کمالگرایان اغلب احساس میکنند هیچ بخش از زندگیشان بیاهمیت نیست. بنابراین، درخواستها صرفاً درخواست نیستند؛ آنها حکم محکمه یا پیشدرآمد آن هستند.
کمالگرایان ممکن است باور داشته باشند که یا کامل هستند یا نیستند، یا کنترل دارند یا ندارند. اغلب پشت سر سرکشی مزمن، این باور وجود دارد که یا کنترل دارند یا تحت کنترلاند، یا رئیس هستند یا خدمتکار. بنابراین، کمالگرایان تمایل دارند درخواستها را شخصیسازی کنند و آنها را به عنوان نشانهای از باور دیگران به بیارزشی خود ببینند. در اینجا حس «اگر به من احترام میگذاشتی، به من نمیگفتی چه کار کنم» وجود دارد. حتی درخواستهای ساده ممکن است به معنای این باشد که دیگری باور دارد کمالگرایان کار درست را انجام نمیدهند و آنها را به حس کمارزشی خود بازمیگرداند. در نهایت، درخواستها و تقاضاها ممکن است به عنوان نقد، نقصها و شرم کمالگرایان تعبیر شوند.
بخشی از این وضعیت ناشی از شرم شدید ناشی از ناتوانی در کامل بودن است. درخواستها ممکن است کمالگرا را به یاد لحظاتی بیاندازد که شخص دیگری را ناامید کرده است (مثلاً فیلتر ذهنی، یا در نظر گرفتن تنها بخشی از شواهد). بنابراین، یک درخواست که فرد باور دارد بدون آن باید کار خاصی را انجام میداده، به جای اینکه بیضرر باشد، اغلب با خاطرات مشابهی که در آنها خود را یک مایوسکننده دیدهاند مرتبط است. حتی وقتی درخواستکننده تأکید میکند که این صرفاً یک درخواست است و دلایل قابل قبول بودن فرد را ذکر میکند، کمالگرایان اغلب ستایش یا توجه مثبت را نادیده میگیرند و آن را صرفاً به مهربانی نسبت میدهند.
در اینجا، کمالگرا با ذهنخوانی، باور دارد که دیگری واقعاً او را بیارزش و ناامیدکننده میداند، حتی با وجود بازخورد مثبت، که این منجر به باور ناپایداری و عدم استحکام رابطه میشود. آنها ممکن است به این نتیجه برسند که ذاتاً دوستداشتنی نیستند و همیشه تنها خواهند بود. پشت این نوع اجتناب، شک مرضی به خود وجود دارد که باعث میشود کمالگرا باور کند تنها نوع عشقی که برای او قابل اعتماد است، عشقی است که قابل پیشبینی و کاملاً قابل مدیریت باشد، عشقی که اساساً وجود ندارد، اما تنها شکلی است که او باور دارد مطمئن است.
در رابطه با سندرم ایمپوستر، فاجعهانگاری میتواند به این شکل باشد که کمالگرا باور دارد یک درخواست به طور اجتنابناپذیر منجر به درخواستهای مشابه دیگر میشود و او نمیتواند به طور مداوم پاسخگو باشد. بنابراین ممکن است فکر کند: ممکن است این بار بتوانم انجام دهم، اما نمیتوانم این روند را ادامه دهم.
برای فرد دارای این نوع اجتناب و اطرافیان او، مهم است که باورها و احساساتی که باعث این مکانیزم مقابله ناسالم میشوند، به ویژه اضطراب و خودستیزی، شناسایی شود. به بیماران اغلب توصیه میشود که تصور کنند عشق کاملاً تحت کنترل آنها چگونه خواهد بود و آیا آنها یا دیگری واقعاً از آن خوشحال خواهند شد یا نه. آنها تشویق میشوند شواهد لازم برای اعتماد به گفتههای دیگران و درک مثبت آنها از خود را بررسی کنند.
کمالگرایان همزمان خوشبین و بدبین هستند، باور دارند میتوانند فراتر از وضعیت فعلی خود شوند، در حالی که جهان را بسیار ناقص میبینند. کمک به تمرکز این خوشبینی بر دیگران چالشبرانگیز است، زیرا هر دو حالت برای محافظت از خود ایجاد شدهاند: خوشبینی از خودسرزنش و بدبینی از سرزنش دیگران.
با این حال، صبر در هر دو طرف ضروری است: هم برای کمالگرا نسبت به خود و دیگران (به دلیل ناتوانی در ارائه شواهد قطعی از نیت خود) و هم برای فرد مقابل که تلاش میکند موقعیت دشوار را هدایت کند، در حالی که کمالگرا درخواستهای پایهای را غیرقابل تحمل میبیند، که این به معنای صرفاً «نخواستن انجام کاری» نیست.
بررسی این مقاله از منظر سلامت روان نشان میدهد که کمالگرایی شدید و اجتناب مرضی از درخواستها (PDA) میتواند تأثیرات قابل توجهی بر سلامت روان فرد داشته باشد و در روابط اجتماعی و عملکرد روزانه او اختلال ایجاد کند. تحلیل روانشناختی این موضوع را میتوان به چند محور اصلی تقسیم کرد:
۱. اضطراب و خودستیزی
کمالگرایان با PDA غالباً به شدت از عدم پذیرش یا قضاوت منفی دیگران میترسند. هر درخواست، حتی کوچک، به چشم آنها نشانهای از نقص یا شکست شخصی است. این نگرش باعث اضطراب شدید، استرس مزمن و خودسرزنشی میشود که میتواند به اختلالات اضطرابی، افسردگی یا احساس بیارزشی منجر شود.
۲. مشکلات در روابط بینفردی
با توجه به اینکه کمالگرایان PDA تمایل دارند هر چیزی را که خارج از کنترلشان است تهدیدی برای خود بدانند، ارتباطات سالم با دیگران دشوار میشود. آنها ممکن است درخواستهای دوستان، همکاران یا خانواده را رد کنند، که باعث سوءتفاهم، دوری و تنهایی میشود. این چرخهی اجتناب و طردشدگی میتواند منجر به انزوای اجتماعی و کاهش حمایت اجتماعی گردد.
۳. تفکر تحریفشده و نگرش فاجعهانگارانه
افراد با کمالگرایی PDA غالباً درخواستها را شخصیسازی، ذهنخوانی و تحریف میکنند. این نوع تفکر میتواند به فاجعهانگاری، تفکر قطبی و فیلتر ذهنی منجر شود و در نهایت فرد را در چرخهای از اضطراب و سرزنش خود گرفتار کند. این وضعیت باعث میشود فرد توانایی مدیریت هیجانات و تصمیمگیری منطقی را از دست بدهد.
۴. اعتماد به نفس و احساس ارزشمندی
باور کمالگرایان PDA به این است که تنها عشق یا پذیرش قابل اعتماد، آنی است که خودشان کنترل کامل آن را دارند. این باور باعث کاهش اعتماد به دیگران، افزایش شک و بدبینی و احساس بیارزشی پایدار میشود. فرد ممکن است باور کند که هرگونه وابستگی یا ارتباط، تهدیدی برای کنترل و امنیت روانی اوست.
۵. پیامدهای روانی بلندمدت
اگر این الگو ادامه یابد، فرد ممکن است با اختلالات اضطرابی، افسردگی، استرس مزمن و حتی مشکلات روانتنی مواجه شود. همچنین مقاومت مزمن در برابر درخواستهای اجتماعی میتواند باعث ایزوله شدن اجتماعی و آسیب به روابط شخصی و حرفهای شود.
نتیجهگیری روانشناختی
از منظر سلامت روان، اجتناب مرضی از درخواستها در کمالگرایان یک مکانیزم دفاعی ناسالم است که ناشی از اضطراب، خودستیزی و ترس از ناکافی بودن است. درمان این وضعیت نیازمند شناخت افکار تحریفشده، مدیریت اضطراب، تقویت اعتماد به نفس و تمرین مهارتهای اجتماعی و هیجانی است. روشهای رواندرمانی مانند رفتاردرمانی شناختی (CBT)، آموزش مهارتهای مقابلهای و مدیریت اضطراب میتوانند به کاهش شدت این رفتارها و بهبود سلامت روان کمک کنند.
برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است