سوال «چگونه خودمان را بشناسیم؟» یکی از اساسیترین پرسشهایی است که انسانها در طول تاریخ به دنبال پاسخ آن بودهاند. این پرسش ممکن است در موقعیتهای مختلفی برای ما مطرح شود. مثلاً وقتی در یک رابطه عاطفی دچار مشکل میشویم، یا وقتی در انتخاب مسیر شغلی دچار تردید میشویم، یا حتی وقتی در تنهایی به گذشته خود فکر میکنیم. هر یک از این موقعیتها میتواند فرصتی برای ما باشد تا به درون خود نگاه کنیم و خودمان را بهتر بشناسیم.
به گزارش خط سلامت، همه ما دست کم یک بار با این پرسش روبرو شدهایم که چطور میتوانیم خودمان را بشناسیم. این پرسش معمولا در پی یک اتفاق بیرونی یا درونی میافتد و ذهن ما را به این سمت هدایت میکند که خودمان را بهتر بشناسیم.
مثلا فرض کنید در موقعیتی متفاوت سر یکی از دوستانتان فریاد زدهاید و او را رنجاندهاید یا رفتارتان با نزدیکانتان و واکنش آنها باعث شده است تا دوباره در مورد خودتان فکر کنید.
من کیستم؟
یکی از اولین سوالاتی که به ذهن افراد میرسد این است که «من کیستم؟». این پرسش سابقهای طولانی برای بشر دارد و حتی شاید بتوان قدمت آن را تا چند هزار سال دانست. این پرسش ریشه شکلگیری فلسفه و بسیاری از تحولات دیگر بوده که حتی امروز هم زندگی بشر را متحول میکنند.
این پرسش مجموعه افکار، هیجانات و احساساتی را با خود به همراه میآورد. اما اگر خود را نشناسید چه اتفاقی میافتد؟ ممکن است دچار احساس گمگشتگی یا سردرگمی بشوید. خودآگاهی، شناخت شخصیت و محقق کردن نیازها مواردی هستند که در ارتباط شما با خودتان به شما کمک میکنند.
چند نکته مهم خودشناسی
برای این که در مورد شناخت خود اطلاعاتی داشته باشید، بهتر است به چند نکته توجه کنید. اولین قدم این است که افکار، اهداف و تصویری که از خود دارید را مورد پرسش قرار دهید. در ادامه به مواردی از تمرین خودآگاهی اشاره خواهیم کرد که به شما کمک میکنند تا بهتر خودتان را بشناسید.
تمرین خودآگاهی به چند دسته تقسیم میشود که دسته اول را میتوان صادق بودن با خود برای یادگیری همه جنبههای شخصیت دانست.
با خودتان صادق باشید
شناخت خود به معنای درک بخشهای مختلف هویت، شخصیت و وجود شماست. بهتر است همیشه نسبت به یاد گرفتن چیزهای بیشتری در مورد خودتان حاضر باشید. به چیزهایی که شما را ناراحت میکنند، توجه کنید. برخی از سیگنالها و نشانههای احساسی به شما میگویند تا از چیزی دوری یا اجتناب کنید.
از خودتان بپرسید که آیا در چنین شرایطی در مورد آن مساله احساس ناامنی میکنید و این که آیا راهی هست تا بر این ناامنی غلبه کنید. به عنوان مثال فرض کنید از خیره شدن یا نگاه کردن به آینه وحشت دارید یا از آن دوری میکنید. از خودتان بپرسید که چرا چنین کاری میکنید.
آیا این مساله ناشی از ناامنی شما در مورد ظاهرتان است؟ آیا در مورد بالا رفتن سن و سالتان نگران میشوید؟ این موضوع میتواند ترسی را ایجاد کرده باشد که باید بر آن چیره شوید.
پرسیدن سوالات خوب و جواب صادقانه به آنها
سعی کنید در مورد خودتان سوالات درستی بپرسید و صادقانه به آنها جواب دهید. این سوال و جواب میتواند به شما کمک کند تا نکاتی را در مورد علایق و ترسهایتان بیاموزید. هر چیزی که از سوال و جواب یاد گرفتید را صرف غلبه بر ترسهایتان و گذراندن وقت بیشتر با سلایقتان کنید.
به عنوان مثال در مورد سوالات زیر و پاسخی که به آنها میدهید، فکر کنید:
- چه کاری دوست دارم انجام دهم؟
- رویاهای من چه هستند؟
- دوست دارم میراثی که از خودم به جا میگذارم چه باشد؟
- بزرگترین انتقاد از خودم را چه میدانم؟
- بعضی از اشتباهاتی که تا حالا کردهام چیست؟
- مردم چطور مرا میبینند؟ چقدر مایلم تا آنها مرا درک کنند؟
- الگوی من کیست؟
به صدای درونتان گوش کنید
صدای درون احساسات و باورهای شما را نشان میدهد و نشان میدهد که شما خودتان را چطور میبینید. این صدا وقتی به کار میافتد که چیزی شما را خوشحال یا دلسرد کرده باشد. سعی کنید ببینید این صدا چه میگوید و دنیای اطراف شما را چطور توصیف میکند؟
به عنوان مثال، سراغ آینه بروید و خودتان را با صدای بلند یا با حالتی سردرگریبان توصیف کنید. این توصیفها مثبتند یا منفی. بر ظاهر شما متمرکزند یا اقداماتتان؟ وقتی فکرهای منفی در سر دارید، پرسیدن این سوال که چرا این نحوه رفتار میکنید را رها کنید.
یادداشتهای روزانه بردارید
یادداشتبرداری روزانه به شما امکان میدهد تا انگیزهها، احساسات و باورهای خود را طوری بشناسید که بتوانید تعدیلهای هوشمندانهای در آن انجام دهید. به مدت چند دقیقه کارهایی که کردهاید، احساساتی را که داشتهاید و فکرهایی را که کردهاید را یادداشت کنید.
اگر تجربه بدی داشتهاید، علت این که چرا روی شما اثر گذاشته را شرح دهید. اگر اشتباهی صورت گرفته، مشخص کنید چه کار میتوانید انجام بدهید که بهتر عمل کنید.
از ذهنآگاهی در زندگی روزمره استفاده کنید
بهتر است از ذهنآگاهی در زندگی روزمره استفاده کنید تا در لحظه زندگی کنید. ذهنآگاهی عمل تجربه کردن لحظه حاضر است که به شما کمک میکند تا تفکرات، اقدامات و انگیزههای خود را بهتر بشناسید. از همه مهمتر این که حالتی از توجه به خود و دنیایی که انتظارش را دارید، محسوب میشود.
تمرین یوگا و مدیتیشن هر دو فعالیتهای ذهنی هستند ولی ذهنآگاهی میتواند وارد سایر بخشهای زندگی روزمره شما هم بشود. به عنوان مثال بهتر است موارد زیر را در ذهنآگاهی در نظر بگیرید:
توقف کنید و دنیای اطرافتان را مشاهده کنید. ببینید چه چیزی را میتوانید لمس کنید، بچشید، بشنوید، ببینید و بو کنید؟ از خوردن وعدههای غذایی پشت رایانه یا جلوی تلویزیون دوری کنید و روی طعم غذا و حسی که دارید تمرکز کنید.
چه تصویری از خود در ذهن دارید؟
سعی کنید فهرستی از صفاتی که دارید، تهیه کنید. دقت کنید و ببینید که آیا این خصوصیات شما مثبت تلقی میشوند یا منفی هستند؟ ببینید که آیا میتوان نکات منفی را به حالت مثبتتری هم نوشت؟ اطمینان به جسمتان میتواند به اطمینان نسبت به سایر اجزای زندگی شما انتقال پیدا کند.
به همین دلیل هم سعی کنید عبارات نامربوط و نفرت انگیز را به چیزهای محبوبتر تبدیل کنید. به عنوان مثال اگر فکر میکنید «پاهای شما زیادی بزرگ هستند»، بهتر است آن را با این تفکر و عبارت جایگزین کنید: «پاهای من قوی هستند و میتوانند مرا به هر کجا که میخواهم ببرند.»
یا اگر فکر میکنید «وزن من خیلی زیاد است»، آن را به یک عبارت بهتر مانند روبرو تبدیل کنید: «وزن فقط یک عدد است و من بیش از یک عدد هستم».
بخاطر داشته باشید درد، رنج و ناامنی هم بخشهایی از ما هستند. مهم نیست چند ساله باشیم، ما تقریبا همیشه ممکن است با آنها روبرو شویم یا تروماهای آنها را از خاطرات کودکی تجربه کنیم. پس در مقابل آنها صبورانه و پذیرا برخورد کنید. اگر شما هم تجربهای از خودآگاهی دارید یا راه مناسبی برای شناخت خود میشناسید، آن را با ما درمیان بگذارید.
برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است