
ذهن انسان میتواند هم بزرگترین منبع خلاقیت و هم عامل اصلی اضطراب باشد. وقتی یاد میگیریم نقشهای مختلف ذهن را شناسایی کنیم و «فیلمهای ذهنی» را به پایان برسانیم، مسیر دستیابی به آرامش، تمرکز و رضایت روانی هموار میشود. این روش، ابزاری قدرتمند برای کاهش فشارهای روانی روزمره است.
به گزارش خط سلامت مغز انسان پیچیده و دشوار است و همیشه بر اساس واقعیت عمل نمیکند. مدیتیشن و درمان شناختی محدودیتهای عصبی دارند و متوقف کردن تولیدات ذهنی میتواند فواید درمانی داشته باشد.
«انسان پشت دوربین» به ناظر یا شاهدی اشاره دارد که نه تنها به جهان اطراف خود، بلکه به احساسات، هیجانات، انگیزهها، غریزهها، افکار و تجربیات خود نیز توجه دارد. این ناظر، فراتر از محیط داخلی و خارجی خود میبیند و سطح بالاتری از آگاهی دارد. در دنیای حیوانات، انسانها بهطور منحصر به فردی از آگاه بودن نسبت به آگاه بودن خود برخوردارند.
همه موجودات دارای نوعی «دوربین» هستند که جهان اطراف را حس و ثبت میکند و سپس به آن واکنش نشان میدهند. نقش دوربین، ثبت مکانیکی صحنه همانطور که هست، است. نقش فیلمبردار، دنبال کردن، قاببندی و تمرکز دوربین بر روی موارد مهم است، بدون اینکه صحنه را دستکاری کند.
محیط، صحنه را فراهم میکند، بدن دریچه و لنز دوربین است و مغز زیرقشری، بخشی از دوربین است که ورودیها را ضبط و ذخیره میکند. همانطور که دوربین صحنه را ضبط میکند، مغز قدیمیتر و قشری پایینتر بهعنوان فیلمبردار صحنه را دنبال میکند و نور، فوکوس و قاببندی را تنظیم میکند. در انسانها، نسخه ضبطشده صحنه به مغز قشری بالاتر و جدیدتر منتقل میشود تا بازبینی، تحلیل و تغییرات شناختی انجام شود. انتقال اطلاعات در هر سطح با سطح و شکل متفاوتی از آگاهی همراه است.
در بالاترین ساختار قشری، چیزی که نویسنده آن را sapiocortex مینامد (از Homo sapiens گرفته شده و به معنای انسان خردمند یا هوشمند است)، فرد از یک «ناظر تنها پشت دوربین» به مجموعهای از «افراد پشت دوربین» تبدیل میشود که چیزی شبیه یک تولید پیچیده تئاتری ایجاد میکنند.
فیلمهای تئاتری زندگی ما تنها مستندهایی نیستند که توسط فیلمبردار قدیمیتر قاببندی و ضبط میشوند. بلکه فیلمهای پیچیدهای هستند که توسط نقشهای متعدد و گاه متضاد شکل میگیرند:
نویسنده: ایدهپردازی، نمادپردازی، خیالپردازی، روایت (قشر جلویی جانبی سابپریفرونتال sapiocortex)
کارگردان: برنامهریزی، توالیبندی، سازماندهی، ویرایش (قشر جلویی پشتی جانبی sapiocortex)
سانسور: محدودسازی، ارزیابی معیارها، قراردادهای اجتماعی و فرهنگی (قشر میانی جلویی sapiocortex)
تهیهکننده: ارزیابی ارزش، تخصیص منابع، هماهنگی (مخلوطی از قشر cingulate قدیمیتر و قشر جداری جدید)
موعظهکننده: احساسات درونی و باورها (قشر اینسولار قدیمی و جدید)
در سطح sapiocortex، «یک نفر پشت دوربین» وجود ندارد، بلکه جمعی از افراد با نقشها و اهداف مختلف حضور دارند که گاهی در تضاد با هم هستند. این اتاق تولید شلوغ و پرهیاهو در ذهن انسان میتواند بسیار ناآرام باشد.
تمرینهای مدیتیشن و آگاهی
تمرینهای مدیتیشن به ما میآموزند که واکنش نشان ندهیم و فقط مشاهده کنی، حتی از آگاه بودن خود آگاه باشیم و از مشاهده جدا شویم. تنها مشاهده کردن فیلم ذهنی بدون دخالت، چالشی بزرگ برای انسانهاست.
ساختارهای مغز زیرقشری قدیمیتر، هنگام تحریک توسط تغییرات محیطی، بهطور انعکاسی واکنش نشان میدهند، حتی پیش از آگاهی قشری. در مدیتیشن، ما میکوشیم غیرفعال باشیم و فقط مشاهده کنیم، در حالی که کنترل ساختارهای انعکاسی و واکنشی قدیمیتر مغز خارج از دسترس ماست.
تولید تئاتر ذهنی و نقش sapiocortex
در بالاترین ساختارهای قشری، sapiocortex نقش کلیدی در ایجاد فیلم تئاتری زندگی ما دارد. فیلمی که در آن خود ما نقش اصلی را بازی میکنیم. دشوار است که فقط تماشا کنیم وقتی خودمان بازیگر اصلی هستیم و درگیر تولید هیجانی ذهنی هستیم.
از منظر بیولوژیکی، انسانها نمیتوانند کاملاً غیرواکنشی شوند. اما اگر بتوانیم تولید اضطراب مزمن را متوقف کنیم، واکنشهای مزمن، بیماری، ناتوانی، درد و رنج کاهش مییابد. بخشی از این فرآیند آرامشبخش و درمانی، متوقف کردن تولید فیلمهای هیجانی و دراماتیک در ذهن است، یا حداقل پایان دادن به آنها.
sapiocortex علت درخشش انسانهاست، اما میتواند منبع رنج ما نیز باشد. اگر بتوانیم فقط نقش فیلمبردار مستند زندگی خود را بازی کنیم و نویسندهها، کارگردانها، سانسورها، تهیهکنندهها و واعظها را از ذهن خود کنار بگذاریم، میتوانیم آرامش، رضایت و سلامت بیشتری بیابیم. اما این کار ساده نیست.
سؤالات مهم برای تفکر
از پایین به بالا (Bottom-up):
آیا میتوان واکنشهای ذاتی و انعکاسی مغز زیرقشری را تغییرداد؟
آیا میتوان «دوربین» را تغییر داد؟
آیا این ممکن یا مطلوب است؟
از بالا به پایین (Top-down):
آیا میتوان sapiocortex را خاموش کرد؟
آیا میتوان تمام تیم تولید ذهنی را کنار گذاشت و فقط ناظر پشت دوربین شد؟
آیا این ممکن یا مطلوب است؟
آگاهی sapiocortex و تفکیک واقعیت
تمام موجودات باید از محیط خود آگاه باشند تا زنده بمانند و دارای دوربینی برای ثبت تجربیات باشند. انسانها دارای آگاهی محیطی، سلولی، زیرقشری، قشری و شناختی هستند. اما هنوز آگاهی sapiocortical نداریم. درک خود و تولیدات ذهنی تکراری و نمایشی که آنها را با واقعیت اشتباه میگیریم.
این تولیدات نیاز به پایان دارند. یک پایان محدود، علامتی برای «جمع کردن وسایل و رفتن» تا بتوانیم خود واقعی و زندگی واقعی خود را تجربه کنیم و به آرامش، رضایت و سلامت برسیم.
پایان
پایان دادن به تولیدات مزمن ذهنی، میتواند از طریق تمرین آگاهی، مشاهده بدون دخالت، و پذیرش انسانی بودن، دستیافتنی باشد. این پایان، فرصت میدهد تا واقعیت و خود واقعی خود را از نمایشهای ذهنی تفکیک کنیم و زندگی را با آرامش و سلامت بیشتری ادامه دهیم.
برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است