چرا بعضی افراد همیشه از همه‌چیز بدشان می‌آید؟!

خط سلامت: آیا اطرافتان کسانی هستند که همیشه نیمه خالی لیوان را می‌بینند؟ پژوهش‌های جدید نشان می‌دهد برخی افراد ذاتاً تمایل دارند از بیشتر چیزها بدشان بیاید؛ موضوعی که ریشه در ویژگی‌های شخصیتی مستقل از افسردگی یا بدبینی دارد و شناخت آن می‌تواند مسیر بهبود سلامت روان را هموار کند.

چرا بعضی افراد همیشه از همه‌چیز بدشان می‌آید؟!

حتی وقتی همه از فیلمی تعریف می‌کنند، آن‌ها می‌گویند: «مزخرف بود!» چرا بعضی‌ها از همه چیز ایراد می‌گیرند؟ علم روانشناسی پاسخی جالب دارد: این افراد فقط بدبین نیستند، بلکه ذهنشان طوری تنظیم شده که به‌طور کلی کمتر چیزها را دوست داشته باشند.

به گزارش خط سلامت برخی افراد ذاتاً تمایل دارند از خیلی چیزها خوششان بیاید، در حالی که برخی دیگر طبعاً از بیشتر چیزها بدشان می‌آید.

«نه»، «اوه»، «نه بابا» و «اه» این‌ها صداهای آشنای افرادی است که انگار از هیچ‌چیز خوششان نمی‌آید و همیشه برای هر چیزی یک واکنش منفی در آستین دارند. در حالی که افراد با نگرش مثبت‌تر ممکن است تلاش کنند با انرژی‌شان این افراد را به وجد بیاورند، اما پژوهش جدیدی توضیح می‌دهد که چرا این تلاش‌ها معمولاً بی‌فایده است.

این‌که بعضی آدم‌ها بیشتر از دیگران چیزی را دوست دارند یا ندارند، شاید بدیهی به‌نظر برسد، اما تا حالا کسی این ویژگی را به‌عنوان یک «ویژگی شخصیتی مستقل» بررسی نکرده بود چیزی که جدا از خوش‌بینی/بدبینی یا برون‌گرایی/درون‌گرایی باشد. حالا تیمی از پژوهشگران در دانشگاه ایلینوی در اربانا-شمپین و دانشگاه پنسیلوانیا برای اولین‌بار یک تحلیل کمّی از این گرایش کلی به «دوست داشتن یا نداشتن» انجام داده‌اند و دریافته‌اند که این گرایش واقعاً یک ویژگی شخصیتی مجزا است.

«خوش‌بین‌ها معمولاً باورهای کلی درباره‌ی آینده دارند، مثل اینکه "همه‌چیز خوب پیش می‌ره"»،

جاستین هپلر، استاد روان‌شناسی در دانشگاه ایلینوی و یکی از نویسندگان این پژوهش گفت:ما علاقه‌مند بودیم ببینیم که آیا افراد اصولاً از چیزها خوششان می‌آید یا بدشان می‌آید و از آن‌ها خواستیم نگرش‌شان را نسبت به چیزهای مختلف گزارش کنند.

چهره‌های عبوس

پژوهشگران کار خود را با یک نمونه‌ی ۱۳۰۰ نفره و فهرستی از ۲۰۰ مورد نامرتبط آغاز کردند — از جمله مدل موی مولِت، نمک دریایی، تی‌شرت و حتی «انقراض». سپس فهرست را به ۱۶ مورد کاهش دادند و دامنه‌ی شرکت‌کنندگان را به ۲۰۰۰ نفر گسترش دادند.

این افراد شامل دانشجویان دانشگاه ایلینوی و گروهی از کاربران وب‌سایت آمازون که در یک سرویس نظرسنجی شرکت کرده بودند هر مورد را در مقیاسی از ۱ تا ۷ ارزیابی کردند، جایی که ۱ به معنای «کاملاً منفی» و ۷ به معنای «کاملاً مثبت» بود. همچنین آزمون‌هایی برای سنجش ویژگی‌های دیگر مثل خوش‌بینی/بدبینی و درون‌گرایی/برون‌گرایی نیز از آن‌ها گرفته شد.

نتایج نشان داد گرایش کلی افراد به دوست داشتن یا نداشتن، اغلب با دیگر ویژگی‌های شخصیتی همبستگی دارد، اما در عین حال، آماری مستقل از آن‌هاست. به عبارت دیگر، ممکن است فردی خوش‌بین باشد، اما از خیلی چیزها خوشش نیاید و یا برعکس، یک بدبین ممکن است خیلی چیزها را دوست داشته باشد.

اشتراک ژن و محیط

همانند سایر ویژگی‌های شخصیتی، این نوع نگرش کلی هم ترکیبی از عوامل زیستی و محیطی است. تیم پژوهشی هنوز بررسی نکرده که آیا درمان روانی می‌تواند این ویژگی را تغییر دهد یا نه، اما پیشنهاد می‌دهد که تنظیم محرک‌های بیرونی مثلاً وقت‌گذرانی با آدم‌های مثبت‌نگر شاید بتواند فرد را به سمت مثبت‌نگری سوق دهد.

تبدیل اخم به لبخند

این یافته‌ها می‌تواند به افرادی که طبعاً مثبت یا منفی‌نگر هستند کمک کند تا نقش خودشان در شکل‌گیری نگرش‌هایشان را بهتر درک کنند و این نگرش را از «ماهیت واقعی» چیزها جدا کنند. مثلاً، فردی با دیدگاه منفی ممکن است قبل از دیدن فیلم، به سراغ نقدها برود و فقط نقدهای منفی را بخواند، و بعد هم از فیلم لذت نبرد چه به‌خاطر تأثیر همان نقدها، چه به‌خاطر این‌که خودش ذاتاً آدمی مخالف‌خوان است. آگاهی از این تمایل می‌تواند به چنین فردی کمک کند تا چیزها را عادلانه‌تر و واقع‌بینانه‌تر ارزیابی کند.

تیم پژوهشی قصد دارد در مطالعات آینده، نقش این ویژگی شخصیتی خاص را در رفتارها دقیق‌تر بررسی کند.

هپلر گفت:«وقتی چیزی را دوست داری، احتمال بیشتری دارد که آن را انجام بدهی این موضوع تعجب‌آور نیست. اما وقتی با این واقعیت ترکیب شود که بعضی افراد اصولاً چیزهای زیادی را دوست دارند، نتیجه این می‌شود که این آدم‌ها شاید در کل کارهای بیشتری هم انجام دهند.

او اضافه کرد این افزایش فعالیت ممکن است یک چرخه‌ی مثبت ایجاد کند آدم‌ها با درگیر شدن در کارهای بیشتر، بیشتر لذت می‌برند و همین باعث می‌شود چیزهای بیشتری را هم دوست داشته باشند. البته این چرخه در این مطالعه بررسی نشده و فقط یک فرضیه است.

همچنین در این مطالعه، ارتباط بین افسردگی و گرایش منفی بررسی نشده، اما پژوهشگران امیدوارند در آینده به این موضوع نیز بپردازند.این یافته‌ها در اوایل ماه جاری در ژورنال شخصیت و روان‌شناسی اجتماعی (Journal of Personality and Social Psychology) منتشر شده‌اند.

چرا بعضی‌ها همیشه از همه‌چیز بدشان می‌آید؟

۱. گرایش کلی به «دوست داشتن» یا «نکردن» یک ویژگی شخصیتی است

یکی از مهم‌ترین یافته‌های این مطالعه آن است که برخی افراد به‌صورت پایدار و مستقل از ویژگی‌هایی مثل خوش‌بینی یا برون‌گرایی، نگرش کلی منفی یا مثبت دارند؛ یعنی بدون اینکه الزماً بدبین یا افسرده باشند، ممکن است به‌طور کلی از بیشتر چیزها بدشان بیاید.

اهمیت برای سلامت روان:

شناخت این ویژگی می‌تواند به افراد کمک کند تا متوجه شوند بسیاری از احساسات منفی‌شان ریشه در شخصیتشان دارد، نه در واقعیت بیرونی یا کیفیت واقعی آن چیزها. این آگاهی می‌تواند نخستین قدم در مسیر اصلاح نگرش باشد.

۲. تأثیر زیست‌شناسی و محیط

محققان به این نتیجه رسیدند که این ویژگی مانند سایر خصوصیات شخصیتی، ترکیبی از ژنتیک و تجربه‌های محیطی است.

اهمیت برای روان‌درمانی:

درمانگر می‌تواند با بررسی سبک‌های تربیتی، تعاملات اجتماعی و الگوهای فکری فرد، ریشه‌های این نگرش منفی‌نگر را کشف کرده و در درمان‌های شناختی رفتاری (CBT) یا درمان‌ مبتنی‌بر پذیرش و تعهد (ACT) از آن استفاده کند.

۳. تأثیر محیط مثبت

نویسندگان مقاله پیشنهاد می‌دهند که قرار گرفتن در کنار افراد مثبت‌نگر یا در محیط‌هایی با محرک‌های مثبت می‌تواند نگرش کلی افراد را به‌مرور تغییر دهد.

نسخه ساده‌ی درمانی:

یک راهکار عملی برای کسانی که گرایش منفی دارند، این است که آگاهانه با افراد خوش‌بین‌تر معاشرت کنند یا فضاهای الهام‌بخش و دلپذیر را انتخاب کنند (مثلاً کار در محیط‌های طبیعی، حضور در گروه‌های حمایتی، شنیدن موسیقی‌های ملایم).

۴. آگاهی از نقش خود در لذت نبردن

فردی که فقط نقدهای منفی را می‌خواند و سپس از فیلم لذت نمی‌برد نشان می‌دهد این نگرش منفی می‌تواند به یک چرخه‌ خودتغذیه‌کننده تبدیل شود.

درمان پیشنهادی:

مداخله‌های شناختی مانند بازسازی شناختی (Cognitive Restructuring) در CBT می‌تواند به فرد کمک کند تا این چرخه را بشکند و بفهمد که «دیدگاه منفی من» به خودی خود باعث کاهش لذت می‌شود — نه خودِ آن فعالیت یا تجربه.

۵. احتمال پیوند با افسردگی

اگرچه در این مطالعه به‌طور مستقیم به افسردگی پرداخته نشده، اما پیوند منطقی بین گرایش منفی دائمی و اختلال افسردگی وجود دارد.

چشم‌انداز آینده در درمان:

می‌توان فرض کرد افرادی که به‌طور پایدار از اغلب چیزها بدشان می‌آید، در خطر بیشتری برای ابتلا به افسردگی یا اختلالات خلقی هستند. غربال‌گری این ویژگی می‌تواند در پیشگیری زودهنگام مفید باشد.

نتیجه‌گیری

مطالعه‌ی فوق تأکید می‌کند که برخی افراد، به‌طور کلی، «دست رد به سینه‌ی زندگی» می‌زنند نه به‌دلیل بدبینی، بلکه به‌خاطر یک ویژگی مستقل در نگرش‌شان. شناخت این ویژگی از منظر سلامت روان، می‌تواند مسیر مداخله‌های هدفمند و شخصی‌سازی‌شده را چه در سطح فردی، چه در سطح بالینی هموار کند.

برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.
ارسال نظر

آخرین اخبار
خط سلامت
فیلم ها
  • خط سلامت: عشق و حسادت با هم مرتبط هستند زیرا یک هورمون مشترک در این دو احساس نقش دارد. عشق احساسی است که به هورمون…

گزارش ویژه
پادکست
  • 00:00
    00:00
اتاق درمان