
گاهی قلب فقط از عشق نمیشکند؛ از تنهایی، از سوگ، از اضطراب مزمن و دردهای پنهان روان هم ترک برمیدارد. سندروم قلب شکسته ، چهرهای عینی از آسیبهای روانی بر جسم است. اینجا دربارهی پیوند شگفتانگیز بین احساسات و سلامت قلب صحبت میکنیم.
به گزارش خط سلامت افرادی که دچار یک وضعیت نادر به نام سندرم قلب شکسته میشوند نیاز به مراقبت فوری پزشکی دارند، اما معمولاً خیلی سریع بهبود پیدا میکنند. با این حال، اگر این بیماران دچار عارضهای شوند که در آن قلب نمیتواند خون کافی به بدن پمپاژ کند، وضعیت میتواند بسیار خطرناک و حتی کشنده باشد.
طبق یک مطالعه جدید، این عارضه که شوک کاردیوژنیک (Cardiogenic Shock) نام دارد، نه تنها در بیمارستان بلکه تا سالها بعد خطر مرگ را در این بیماران افزایش میدهد.
دکتر کریستین تمپلین، نویسنده ارشد این مطالعه و رئیس مراقبتهای قلبی حاد در مرکز قلب دانشگاهی بیمارستان زوریخ سوئیس، گفت:«علاوه بر افزایش خطر مرگ در کوتاهمدت، برای اولین بار این تحلیل نشان داد افرادی که سندروم قلب شکسته همراه با شوک کاردیوژنیک را تجربه کردهاند، در سالهای بعد نیز در معرض خطر بالای مرگ هستند؛ که بر اهمیت پیگیریهای طولانیمدت در این بیماران تاکید میکند.»
این یافتهها در جلسه سالانه انجمن قلب آمریکا در شیکاگو ارائه خواهد شد و همزمان در ژورنال Circulation نیز منتشر میشود.
سندرم قلب شکسته چیست؟
سندرم قلب شکسته یا سندرم تاکوتسوبو (Takotsubo) شرایطی است که در آن حفره اصلی پمپاژ قلب (بطن چپ)، به طور موقت بزرگ و ضعیف میشود و نمیتواند بهدرستی خون پمپاژ کند. این وضعیت معمولاً در پاسخ به فشار روانی شدید مانند مرگ یک عزیز یا از دست دادن شغل رخ میدهد، اما ممکن است توسط عوامل فیزیکی مانند حمله آسم یا جراحی بزرگ نیز تحریک شود.
نام این بیماری از شکل غیرعادی قلب در طول این حالت گرفته شده که شبیه به تله ماهیگیری اختاپوس به نام "تاکوتسوبو" در ژاپن است.
علائم سندرم قلب شکسته شامل درد قفسه سینه و تنگی نفس است و میتواند شبیه حمله قلبی به نظر برسد. اما برخلاف حمله قلبی، هیچ انسدادی در عروق قلب وجود ندارد و معمولاً بیماران در عرض چند روز تا چند هفته کاملاً بهبود مییابند.
زمانی که قلب نمیتواند خون کافی پمپاژ کند
حدود ۱ نفر از هر ۱۰ بیمار مبتلا به سندرم قلب شکسته دچار عارضهای خطرناک به نام شوک کاردیوژنیک میشوند؛ حالتی که در آن قلب دیگر نمیتواند خون کافی برای نیازهای بدن پمپاژ کند.
در این مطالعه، پژوهشگران تلاش کردند وضعیت این بیماران را بهتر درک کرده و درمانهای احتمالی برای آنها را بررسی کنند.
آنها دادههای بیش از ۲٬۰۰۰ بیمار مبتلا به سندروم قلب شکسته از پایگاه دادهای به نام رجیستری بینالمللی تاکوتسوبو را بررسی کردند. از میان این بیماران، حدود ۲۰۰ نفر دچار شوک کاردیوژنیک شده بودند.
یافتههای کلیدی مطالعه:
نرخ مرگومیر بسیار بالا در بین بیماران دچار شوک کاردیوژنیک گزارش شد:
حدود ۲۴ درصد از این بیماران در بیمارستان جان باختند، در حالی که این عدد برای بیماران بدون شوک تنها ۲ درصد بود.
در میان کسانی که شوک را زنده پشت سر گذاشتند، خطر مرگ در سالهای بعد نیز بالا ماند:
پس از پنج سال، نرخ مرگومیر بیماران با سابقه شوک حدود ۴۰ درصد بود، در مقایسه با ۱۰ درصد در گروه بدون شوک.
(توجه: این آمار شامل کسانی نیست که طی ۶۰ روز اول پس از تشخیص فوت کردهاند.)
دیگر یافتهها:
بیماران دچار شوک کاردیوژنیک به طور متوسط جوانتر بودند (۶۳ سال) در مقایسه با بیماران بدون شوک (۶۷ سال).
این بیماران بیشتر تحت تأثیر استرسهای فیزیکی قرار گرفته بودند (مثلاً بیماری یا جراحی)، نه عاطفی.
احتمال بیشتری داشت که به فیبریلاسیون دهلیزی (نوعی آریتمی قلبی) مبتلا باشند.
آنها بیشتر دیابت داشتند و بیشتر سیگار میکشیدند.
این یافتهها نشان میدهند که برای بیماران در معرض خطر، باید علائم شوک کاردیوژنیک خیلی زود شناسایی شود تا امکان مداخله فوری فراهم شود.
درمانهای امیدوارکننده
مطالعه همچنین نشان داد بیمارانی که با استفاده از دستگاههای مکانیکی کمکی مانند پمپهای بادی برای تقویت گردش خون درمان شدند، در بیمارستان احتمال مرگ کمتری داشتند.
تمپلین گفت:«اگرچه باید در استفاده از این دستگاهها احتیاط کرد، اما میتوان آنها را به عنوان یک راهحل موقت تا بهبود کامل در نظر گرفت؛ به شرط آنکه بیمار منع مصرف نداشته باشد.»
در نهایت، پژوهشگران میگویند که مطالعات بیشتری باید انجام شود تا بهترین روشهای درمان کوتاهمدت و بلندمدت برای بیماران مبتلا به سندرم قلب شکسته همراه با شوک کاردیوژنیک شناسایی شود.
سندرم قلب شکسته (Broken-Heart Syndrome) یا «سندروم تاکوتسوبو» نهتنها یک پدیده جسمی واقعی است، بلکه ریشهای عمیق در واکنشهای روانی به استرسهای شدید عاطفی دارد. این سندرم یک نمونه کلاسیک از ارتباط بین ذهن و بدن است؛ جایی که استرس روانی میتواند تأثیر مستقیم و حتی مرگبار بر عملکرد قلب داشته باشد. در ادامه، به بررسی این پدیده از منظر سلامت روان میپردازیم:
سندرم قلب شکسته: وقتی احساسات قلب را از کار میاندازند
استرس روانی و تأثیر آن بر فیزیولوژی
در بسیاری از موارد، سندرم قلب شکسته پس از یک رویداد استرسزای عاطفی شدید رخ میدهد؛ مانند:
مرگ عزیزان
جداییهای عاطفی
شکستهای شغلی یا مالی
حوادث ناگهانی مانند تصادف یا زلزله
در این مواقع، بدن به طرز چشمگیری هورمونهای استرس مانند آدرنالین و کورتیزول ترشح میکند. این هورمونها میتوانند به طور موقت عملکرد عضلات قلب را مختل کرده و منجر به تضعیف بطن چپ شوند؛ حالتی که شبیه به حمله قلبی به نظر میرسد.
پیوند مستقیم بین سلامت روان و قلب
۱. اختلالات روانی زمینهساز
مطالعات نشان دادهاند افرادی که از افسردگی، اضطراب، PTSD (اختلال استرس پس از سانحه) یا مشکلات مزمن روانی رنج میبرند، بیشتر در معرض ابتلا به سندرم قلب شکسته هستند. این یعنی روان آسیبدیده، آسیبپذیری جسم را نیز بالا میبرد.
۲. سبکهای مقابلهای ناسالم
افرادی که در مواجهه با استرس از مکانیسمهای دفاعی ناسالم مانند سرکوب احساسات، انکار، یا پرخاشگری استفاده میکنند، بیشتر احتمال دارد واکنش شدید جسمی به تنشها نشان دهند.
نقش رواندرمانی و حمایت روانی
برای پیشگیری و درمان این سندرم، تنها دارو و درمان فیزیکی کافی نیست. مداخلات روانشناختی نقش کلیدی دارند:
رواندرمانی فردی یا گروهی برای کاهش استرس و پردازش رویدادهای عاطفی
مدیریت هیجانات از طریق تکنیکهایی مانند ذهنآگاهی (mindfulness) یا مدیتیشن
درمان دارویی اختلالات روانی مثل افسردگی یا اضطراب در صورت نیاز
حمایت اجتماعی از سوی خانواده، دوستان و گروههای حمایتی
جمعبندی: قلبی که با ذهن میشکند
سندرم قلب شکسته نمادی واقعی از تأثیر استرس روانی بر جسم است. سلامت روانی و جسمی جداییناپذیرند، و بیتوجهی به احساسات و فشارهای روانی میتواند پیامدهای فیزیکی جدی و حتی مرگبار داشته باشد. آموزش عمومی دربارهی اهمیت سلامت روان، غربالگری زودهنگام اختلالات روانی و درمان جامع (جسمی و روانی) میتواند راهی مؤثر برای کاهش خطرات این سندروم باشد.
برای ورود به صفحه اینستاگرام کلیک کنید.تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است